دختری با اسانس احساس

ساخت وبلاگ
همیشه حس قوی نسبت به اتفاقات اطرافم داشتم که به اصلاح بهش میگن حس ششم خدا نکنه تو مسئله ای تمرکز کنم و اونو حدس نزنم انرژی های زیادی رو میتونم جذب کنم و همیشه هم جذب انرژی منفی ام زیادتره همیشه سعی میکنم محیط اطرافم رو با حسم بچینم تا بتونم حس و انرژی خوبی ازش بگیرم یادمه یه بار رفته بودیم خونه ی یک دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 0:36

این چند روز تو دفتر انقد کار زیاد بود و وقت کم میومد که گاهی بیشتر از ساعت کاری میموندیم و کار ها رو سرو سامون میدادیم و منم چون در حال آموزش هستم به میل خودم میموندم تا کار ها بیشتر دستم بیاد شنبه هم کار بود و با این حال که میشد مرخصی گرفت ولی رفتم +از دو روز پیش برنامه ی سفر رو چیده بودیم که دوروز دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 22:44

چند روزی که به عنوان کار آموز تو دفتر یکی از دوست های بابام کار میکنم و قراره بعد از یه دوره آموزش تو کادر خود دفتر مشغول شم روز اول خیلی سخت بود واسه منی که هرروز دیر وقت بیدار میشدم و دیر وقت هم میخوابیدم تایم بیدار شدن اونم صبح زود وحشتناک بود روز های بعد هم خوابم تنظیم شد هم به کار مسلط تر شدم و دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

گاهی از خدا دلگیر میشوی
گاهی چه بی اندازه دلت برایت تنگ میشود
گاهی از حکمتش شاکی و گاهی راضی
گاهی مشکوک و گاهی مجذوب عدالتش میشوی
گاهی از رگ گردن به تو نزدیک تر
گاهی دور از تو
گاهی قدرتش در لبخند تو جاری میشود و
گاهی در گریه ات
خدا همان خدا است......
کاش اینقدر ما گاهی به گاهی نمیشدیم


دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

انقد این چند روز گفتیم و خندیدیم که خیلی از کار ها رو تو هاله ای از ابهام یاد گرفتم یه موضوع کاری رو انقد میچرخونیدیم و میچرخوندیم یهو میرسیدیم به مادر شوهر یکی از بچه های دفتر و چون تقریبا با همشون یه آشنایی کلی دارم خیلی بانمک میشد و ساعت ها به اون موضوع میخندیدیم و چون محیط کاری هم کاملا زنونه اس دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

گاهی از خدا دلگیر میشوی
گاهی چه بی اندازه دلت برایت تنگ میشود
گاهی از حکمتش شاکی و گاهی راضی
گاهی مشکوک و گاهی مجذوب عدالتش میشوی
گاهی از رگ گردن به تو نزدیک تر
گاهی دور از تو
گاهی قدرتش در لبخند تو جاری میشود و
گاهی در گریه ات
خدا همان خدا است......
کاش اینقدر ما گاهی به گاهی نمیشدیم


دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

از اون روز حال عجیبی دارم انگار تو خلا باشم روز ها میگذره کار ها پیش میره ولی حال من همچنان همونه میگم میخندم ولی حال خوبی ندارم انقد به هم ریخته ام که دوباره خواب های آشفته میبینم و انقد درگیرم توی خواب که وقتی صبح بیدار میشم حس میکنم یه ساعت بیشتر نخوابیدم و این مستقیم روی کار و اعصابم و یاد گیریم دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

جمعه ساعت 8 صبح بیدار شدم و در رو برای دوستم باز کردم و چایی صبحونه رو روشن کردم تا از پله ها بیاد بالا و وقتی اومد دیدم خودشم خواب خوابه انگار مجبورش کردن هم روز جمعه ای منو زابراه کرد هم خودش رو یه ساعت که گذشت خواب از سرمون پرید و شروع کردیم حرف زدن و کم کم جنب و جوش تو ساختمون راه افتاد که یه آه دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

دوباره رو آوردم به گوش کردن آهنگ های کاکو بند و لذت میبرم فک کنم بعد از تموم شدن تمام این اتفاقات برم جلوی خونه ی اعضای کاکو بند و ازشون تشکر کنم و درخواست کنم این چند تا اهنگ رو از کل آلبوم های کاریشون حذف کنن-قشنگ حس میکنم تمام جریانات با هم اتفاق افتاده و ازش خبری نیست خبری نیست خبری نیست یهو تما دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

عروسی خیلی خوش گذشت و برخلاف حس و حالم که فکر میکردم خوش نگذره کاملا خوش گذشت و عالی بود کلی گفتیم و خندیدیم و مامان هم باهام اومد و تنها نبودم و شب هم داداشم اومد دنبالمون یه اتفاق خوب دیگه ای هم که افتاد این بود که پنجشنبه یه گنجشک اومده بود تو حیاط خلوتمون و مامانم که در رو باز کرده بود بال زد و دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03

با کلی مکافات و بگیر و ببند خودم رو واسه امروز حاضر کردم هم استرس داشتم هم اعصابم خرد بود و چیزی نمیگفتم و با بابا هم اتمام حجت کرده بودم که تو این یه هفته هی پیش داوری نکنه هی زود به قاضی نره  و خلاصه باهام کاری نداشته باشه, رفتیم و سر ساعت مقرر من و بابا بیرون نشسته بودیم که یهو بابا دیدیش بهم گفت دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:03